پیشاپیش شهادت حضرت رسول اکرم(علیه السلام) و امام حسن مجتبی(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) تسلیت باد.

•در حجه ‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: «مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید».

•روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند، پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن ‏ابی‌‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس از درود و سپاس پروردگار، فرمود: «به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ {عمرش} جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد».

•روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد. سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: «کلید گنج‌های ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام».

•در چند روز آخر قبل از رحلت پیامبر اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود: «اى مردم! آتش فتنه‏‌ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏‌ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می‌آئید. آگاه باشید که من درباره ثقلین از شما می‌پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می‌کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی‌شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم (کتاب خدا و اهل بیتم). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می‌رسید». آن گاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می‌کردند.

خلاصه‌ای از رحلت پیامبر (ص)

لحظات قبل از رحلت پیامبر اکرم (ص) چگونه گذشت؟

در آخرین روز‌های پیش از رحلت پیامبراکرم ایشان به علی (ع) وصیت نمودند که او را غسل و کفن کند و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: «ای رسول خدا، می‌ترسم طاقت این کار را نداشته باشم». پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد. آن گاه انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آن‌ها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت، اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می‌کرد. سپس به حاضران فرمود: «برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید». ام سلمه، همسر پیامبر گفت: «علی را بگویید بیاید، زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست». هنگامی که علی (ع) آمد، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آن گاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آن که از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده‌های پیامبر (ص)، حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند.

علی (ع) خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود: «علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آن‌ها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آن‌ها بهره گیرم». سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

تاریخ رحلت پیامبر اکرم (ص)

در تاریخ رحلت رسول اکرم (ص) میان شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر نیست. زیرا تاریخ نگاران و سیره نویسان شیعه به پیروى از اهل بیت علیهم السلام، تاریخ رحلت پیامبر اکرم (ص) را روز دوشنبه ۲۸ صفر سال یازدهم هجرى قمرى دانسته اند، ولیکن علماى اهل سنت تاریخ آن را در ماه ربیع الاول ذکر کرده اند و در این که چه روزى از ربیع الاول بوده است، اختلاف دارند. برخى روز اول، برخى روز دوم و برخى روز دوازدهم و عده اى روز دیگرى از این ماه را بیان کردند. شیخ عباس قمی می‌گوید اکثر علماى اهل سنت روز رحلت پیامبر اکرم را در روز دوازدهم ماه ربیع الاول گفته اند. واقدى از جمله کسانى است که رحلت پیامبر اکرم را در روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول مى داند.

علت رحلت پیامبر اکرم (ص)

چیزی که در منابع تاریخی ثبت شده آن است که آن حضرت مدتی بیمار شدند و پس از آن رحلت نمودند. اما در روایاتی که از ائمه علیهم السلام نقل شده است بیان گردیده که آن حضرت در اثر خورانده شدن سم به شهادت رسیدند. به نظر می‌رسد این روایات بیان کننده علت بیماری آن حضرت هستند.

علل بسیاری وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم (ص) ناشی از خوراندن سم به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند و از مجموع آن‌ها می‌توان رحلت پیامبر اکرم از طریق شهادت را ثابت نمود. از جمله امام صادق (ع) می‌فرمایند: «چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست می‌داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند».

در جای دیگری آن حضرت فرمودند: «پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلت شان بیان فرمودند که لقمه‌ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می‌رود». در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می‌شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی‌روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می‌نماید. علاوه بر روایات شیعه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که رحلت پیامبر اکرم از طریق مسموم شدن را تأیید می‌نماید که به عنوان نمونه، به سه مورد آن اشاره می‌نماییم

عایشه قاتل پیامبر؟! از شایعه تا واقعیت

روایت اول از علت رحلت پیامبر اکرم: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عایشه فرمودند: «من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می‌کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد». همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.

روایت دوم از علت رحلت پیامبر اکرم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می‌نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می‌دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی‌بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد. مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.

روایت سوم از علت رحلت پیامبر اکرم: محمد بن سعد؛ از قدیمی‌ترین مورخان مسلمان ماجرای مسمومیت پیامبر اکرم (ص) را این گونه نقل می‌نماید: هنگامی که پیامبر (ص)، خیبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادی برگشت، زنی یهودی به نام زینب که برادرزاده مرحب بود که در جنگ خیبر کشته شد، از دیگران پرسش می‌نمود که پیامبر (ص) کدام بخش از گوسفند را بیشتر دوست می‌دارد؟ و پاسخ شنید که سر دست آن را. سپس آن زن، گوسفندی را ذبح کرده و تکه تکه نمود و بعد از مشورت با یهودیان در مورد انواع سم ها، سمی که تمام آنان معتقد بودند، کسی از آن جان سالم به در نمی‌برد را، انتخاب نموده و اعضای گوسفند و بیشتر از همه جا، سردست‌ها را مسموم نمود

هنگامی که آفتاب غروب نموده و پیامبر (ص) نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن یهودی را دیدند که همچنان نشسته است! پیامبر (ص) دلیل آن را پرسیدند و او جواب داد که هدیه‌ای برایتان آوردم! پیامبر (ص) با قبول هدیه، به همراه یارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند… بعد از مدتی، پیامبر (ص) فرمودند که دست نگه دارید! گویا این گوسفند مسموم است! مؤلف کتاب، سپس نتیجه می‌گیرد که رحلت پیامبر اکرم (ص) به همین دلیل بوده است.

بدین ترتیب، از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می‌توان نظریه شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.

امام حسن علیه السلام:
حسن بن علی بن ابی‌طالب(ع) مشهور به امام حسن مجتبی (۳-۵۰ق) دومین امام شیعیان که ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق) امام و حدود ۷ ماه خلیفه مسلمانان بود. اهل سنت او را آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانسته‌اند.

حسن بن علی نخستین فرزند امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نخستین نوه پیامبر(ص) است. بنابر گزارش‌های تاریخی، نام «حسن» را پیامبر(ص) برای او برگزید و او را بسیار دوست داشت. او هفت سال از عمر خود را با پیامبر(ص) همراه بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت.

فضایل امام حسن(ع) در منابع شیعه و اهل سنت آمده است. او یکی از اصحاب کسا است که آیه تطهیر درباره آنان نازل شد و شیعیان آنان را معصوم می‌دانند. آیه اطعام و آیه مودت و آیه مباهله نیز درباره او و پدر و مادر و برادرش نازل شده است. او دو بار کل دارایی‌اش را در راه خدا بخشید و سه بار نیمی از اموالش را به نیازمندان داد. گفته‌اند به سبب همین بخشندگی‌ها، او را «کریم اهل بیت» خوانده‌اند. او ۲۰ یا ۲۵ بار پیاده به حج رفت.

از زندگی او در دوران خلیفه اول و دوم خبر چندانی در دسترس نیست. به دستور خلیفه دوم به عنوان شاهد، در شورای شش نفره تعیین خلیفه سوم حاضر بود. گزارش‌هایی نیز از شرکت او در برخی جنگ‌ها در دوره خلیفه سوم وجود دارد. او در شورش‌های اواخر خلافت عثمان، به دستور امام علی(ع) به محافظت از خانه خلیفه پرداخت. در دوره خلافت امام علی(ع) همراه او به کوفه رفت و در جنگ‌های جمل و صفین از فرماندهان سپاه بود.

حسن بن علی در ۲۱ رمضان سال ۴۰ قمری، و پس از شهادت امام علی(ع)، به امامت رسید و در همان روز، بیش از چهل هزار نفر با او برای خلافت بیعت کردند. معاویه، خلافت او را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت کرد. امام مجتبی(ع) سپاهی به فرماندهی عبید الله بن عباس به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت. معاویه تلاش کرد با طرح شایعاتی میان سپاهیان امام حسن(ع)، زمینه را برای برقراری صلح فراهم کند. در این شرایط، امام حسن(ع) مورد سوءقصد یکی از خوارج قرار گرفت و زخمی شد و برای مداوا به مدائن انتقال یافت. همزمان، گروهی از سران کوفه به معاویه نامه نوشتند و قول دادند حسن بن علی را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند. معاویه نیز نامه‌های کوفیان را برای حسن بن علی(ع) فرستاد و به او پیشنهاد صلح داد. امام مجتبی(ع) صلح و واگذاری خلافت به معاویه را پذیرفت به این شرط که معاویه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) عمل نماید و برای خود جانشین تعیین نکند و همه مردم از جمله شیعیان علی(ع) در امنیت باشند. بعدها معاویه به هیچ‌یک از این شرط‌ها عمل نکرد. صلح با معاویه، نارضایتی شماری از یاران امام حسن(ع) را در پی داشت و حتی برخی، او را «مذلّ المؤمنین» (خوار کننده مومنان) خواندند.

او پس از ماجرای صلح در سال ۴۱ قمری، به مدینه بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. او در مدینه مرجعیت علمی را بر عهده داشت و بنابر برخی گزارش‌ها از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بود.

وقتی معاویه تصمیم گرفت برای ولایتعهدی پسرش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده (همسر امام حسن(ع)) فرستاد تا امام را مسموم کند. گفته‌اند حسن بن علی(ع) ۴۰ روز پس از مسموم شدن به شهادت رسید. بنابر نقلی، او وصیت کرده بود کنار قبر پیامبر(ص) دفن شود ولی مروان بن حکم و عده‌ای از بنی امیه مانع این کار شدند. پیکر او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

مجموع سخنان و مکتوبات امام مجتبی(ع) و نام ۱۳۸ نفر از کسانی که از او روایت کرده‌اند، در کتاب مسند الامام المجتبی(ع) گردآوری شده است.

امام رضا علیه السلام:
حضرت علی‌بن موسی الرضا (ع) امام هشتم شیعیان در پایان ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری توسط مأمون به شهادت رسیدند.

* لقب امام رضا علیه السلام
نام اصلی امام هشتم علی بن موسی علیه السلام است لقب یا نام مشهور آن حضرت رضا علیه السلام می باشد. درباره علت نام گذاری آن حضرت به رضا علیه السلام چنین گفته اند: «او را رضا ملقب گردانیده اند برای آن که پسندیده خدا بود در آسمان و پسندیده رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه علیه السلام بود در زمین برای امامت». وجه دیگری که برای آن بیان داشته اند این است که «آن حضرت به رضای پروردگار راضی بود و این خصلت ارزشمند را که مقامی بالاتر از مقام صبر است، به طور کامل داشت».

* امامت امام رضا علیه السلام
در سال ۱۸۳ ق با شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ، امامت امام رضا علیه السلام شروع شد. آن حضرت ۳۵ سال بیشتر سن نداشت که زمام امور امامت را به دست گرفت و هدایت و راهنمایی فکری و اعتقادی جامعه اسلامی را عهده دار شدند. امام موسی کاظم علیه السلام در فرصت های مختلف به معرفی امام رضا علیه السلام به عنوان امام و وصی بعد از خود می پرداخت و از یاران و شاگردان خود بر این امر مهم گواهی می گرفت. مدت امامت آن حضرت بیست سال طول کشید که هفده سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان سپری شد.

امام رضا ۲۰ سال امامت را بر عهده داشت که با خلافت هارون الرشید (۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال) و مأمون (۵ سال) همزمان شد.

دوران حیات و امامت حضرت امام رضا (ع)، دوران اوج‌گیرى گرایش مردم به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و گسترش پایگاه‌هاى مردمى خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.

* نحوه شهادت امام رضا (ع)
با اوج‌گیری تمایلات مردم به امام هشتم شیعیان جهان (ع)، مامون خلیفه عباسی با دسیسه چینی، ایشان را مسموم و شهید کردند.

شهادت امام رضا ع

در مورد چگونگی شهادت امام رضا (ع)، دو روایت آمده است:

آب انار مسموم
عبد اللَّه بن بشیر نقل می‌کند: مأمون به من دستور داد تا ناخن‌هایم را بیش از حد معمول بلند کنم و در این مورد به کسی هم چیزی نگویم. من نیز چنان کردم. روزی مرا خواست و چیزى شبیه به تمر هندى به من داد و گفت: «این را با دو دست خود خوب بمال و ورز بده»، من نیز چنان کردم. سپس برخاست و مرا تنها گذاشت و نزد حضرت رضا (علیه السّلام) رفت و گفت: «حال شما چگونه است؟»، فرمود: «امیدوارم امروز بهتر شوم»، مأمون گفت: «من نیز بحمداللَّه امروز خوبم»، سپس مامون پرسید: «آیا امروز پرستاران و خدمتگزاران خدمت شما رسیده اند؟» حضرت فرمود: «نه»، مأمون قیافه‌ای خشمناک به خود گرفت و بر سر خادمان خود فریاد زد.

مأمون سپس گفت: «همین الآن آب انار را بگیر و بخور که براى رفع این بیمارى چاره‌ای جز خوردن آن نیست»، عبداللَّه بن بشیر می‌گوید: مأمون به من گفت: «براى ما انار بیاور»، من هم آوردم، بعد مأمون رو کرد به من و گفت: «با دست خود آن را فشار بده و آبش را بگیر» من هم این کار را کردم، و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت رضا (علیه السلام) خورانید و همان باعث شهادت حضرتش شد. ایشان پس از نوشیدن آن آب انار مسمومی که مأمون به او نوشانید دو روز بیشتر زنده نبودند.

انگور آغشته به سَمّ
از محمد بن جَهْم‌ نقل شده که امام رضا (علیه السلام) به انگور علاقه‌مند بود. زمانی که مأمون قصد قتل او را کرد، مقدارى انگور براى آن حضرت تهیه کردند و چند روز با سوزن‌هاى زهر آلود که به کاری‌ترین زهرها آلوده شده بودند حبه‌های آن را آلوده به سمّ کردند. آنگاه آن‌ها را حضور امام رضا (علیه السلام) آوردند. حضرت رضا (علیه السلام) پس از تناول انگور زهر آلود رنجور شده و بدین وسیله به شهادت رسید.

اباصلت هروی می‌گوید: وقتی مأمون از محضر امام (علیه السلام) خارج شد من داخل شدم. همین که حضرت مرا دید به من فرمود: «یَا أَبَا الصَّلْتِ قَدْ فَعَلُوهَا»، اباصلت! بالاخره کارخودشان را کردند. اباصلت در ادامه می‌گوید: «بعد از این جمله شنیدم که حضرت شروع به حمد و ستایش الهی کرد».

* دفن شبانه و مظلومانه امام رضا علیه السلام
مردم و دوستداران آن امام وقتی که خبر شهادت حضرت را شنیدند ازدحام کردند و گفتند که مأمون با نیرنگ امام علیه السلام را کشته است. مأمون شخصی را نزد مردم فرستاد و گفت تشییع جنازه به فرصتی دیگر موکول شده است. مأمون از ترس این که آشوبی برپا شود مردم را با این ترفند متفرق کرد و دستور داد جنازه آن حضرت را شبانه غسل دادند و به خاک سپردند.

مردم ایران اسلامی در شب و روز سالروز شهادت حضرت امام رضا (ع) با حضور در حسینیه‌ ها، مساجد، حرم مطهر ایشان در مشهد (شمال شرق ایران) و حرم مطهر حضرت معصومه (س) در شهر مقدس قم (جنوب تهران)، عزاداری می‌کنند.