زندگینامه حضرت ام کلثوم(سلام الله علیه)

 

 مختصری از زندگینامه حضرت ام کلثوم(سلام الله علیه)

حضرت امّ کـلثـوم(سلام الله علیه) ، دومـیـن دخـتـر امـام عـلى (ع) و حـضـرت فـاطـمـه زهـرا (سلام الله علیه) اسـت . او در سـال شـشـم هـجـرى مـتـولد شـد.(۱) از زنـان فـاضـل ، بـلیغ ، فهیم و بلند مرتبه از خاندان بنى هاشم و همسر عون بن جعفر بن ابیطالب (۲) بود. در سال ۵۴ هجرى در مدینه وفات یافت او نیز همانند خواهرش زینب کبرى شـیـرزنى بود که در دامان مادرى چون حضرت زهرا (س) و تحت نظارت پدرى چون امیر مؤمنان علی(ع) بزرگ شد و از زنان قهرمان تاریخ گردید.

 

شهامت وبلاغت حضرت ام کلثوم(سلام الله علیه)

حضرت امّ کلثوم(س) همراه برادرش امام اباعبدالله الحسین(ع) به کربلا آمد. سرانجام ، روز عاشورا با تمام مـصـیبتهاى خونبارش به پایان رسید. آن شب حضرت امّ کلثوم(س) در کنار خواهرش حضرت زینب(س) ، به پرستارى و نگهدارى اطفال پرداخت .

روز بعد قافله اسرا به سوى کوفه حرکت داده شد. هنگام ورود به کوفه ، حضرت امّ کلثوم(س) در حالى کـه نـان و خـرمـاى مـردم کـوفـه را بـه مـیـان آنـهـا پـرتـاب کـرد، فـریـاد زد: (اى اهـل کوفه صدقه بر ما حرام است !) سپس در حالى که صدایش به گریه بلند بود کوفیان رامخاطب قرار داد و فرمود:

(اى مردم کوفه ! بدى و رسوایى بر شما باد! شما را چه شده است که حسین(ع) را یارى نکردید و او را کـشـتـیـد و امـوال و دارایـى اش را غـارت کـردیـد و تـصـرف نـمـودیـد و اهل بیتش را به اسارت گرفتید و حال بر او گریه مى کنید؟! هلاک وتباهى و دورى از رحمت خدا بر شما باد! آیامى دانید چه جنایت بزرگى مرتکب شده وچه گناه و بار سنگینى بر پشت خود نـهـاده ایـد و چـه خـونـهـایـى ریـخـتـه و چه پرده نشینان بزرگوارى را مصیبت زده کردید و چه دخـتـرانـى را جـامـه ربـوده و چـه امـوالى راغـارت کـرده ایـد؟! بـهـتـریـن مـردم بـعـد از رسـول خـدا(ص) را کـشـتـیـد. رحـم از دلهـاى شما رخت بر بسته است . آگاه باشید که حزب و گروه خدارستگارانند و حزب و گروه شیطان از زیانکاران .) سپس اشعارى به این مضمون خواند:

(برادرم را به ستم کشتید، بزودى آتشى سوزان شما را در بر گیرد.

خونى را ریختید که خدا و قرآن و پیامبر ریختن آن راحرام کرده بودند.

پس شما را به آتش دوزخ بشارت باد که به یقین در آن جاویدان خواهید ماند تا زنده ام در مرگ برادرم گریان خواهم بود. چه او بهترین کسى بود که بعد از پیامبر(ص) به دنیا آمد. دیده گانم در این مصیبت آن چنان اشکى فراوان بر گونه ریزند که هرگز نخشکد.)(۳)

سـخـنـان و مرثیه آن بانو آن چنان نافذ وموثر بود که تمام شنوندگان را دگرگون ساخت . راوى گوید:(هیچ مرد و زنى از آن روز گریان تر دیده نشده است .)(۴)

 

شجاعت حضرت ام کلثوم(س)

در مجلس ابن زیاد ملعون ، وقتى آن نانجیب در مکالمه با حضرت زینب کبرى(س) از کشته شدن امام حسین(ع) اظهار خوشحالى کرد، حضرت امّ کلثوم(س) خطاب به آن ملعون گفت :

(اى پـسـر زیـاد! اگـر چـشـم تـو بـه قـتـل حسین(ع) روشن گردید، بدان که هر آینه چشم رسـول(ص) بـه دیـدار او روشـن مـى شـد و حـضـرت او را بـوسـیـد و لبـهاى او را مى مکید و حسین(ع) و بـرادرش(ع) را بـر دوش خـود سـوار مـى کرد. پس (اى ملعون) خود رابراى جواب فردا آماده کن .) (۵)

و همچنین پیرامون شجاعت حضرت امّ کلثوم(س) این چنین آمده است : هنگام ورود به شام ، شمر ملعون در حالى که سر امام حسین (ع) را بر سر نیزه داشت گفت :

(من صاحب نیزه بلندم ، من قاتل صاحب دین اصیل ، منم کشنده فرزند سیدالوصیین که سرش را براى امیر المؤمنین یزید آورده ام .)

حضرت امّ کلثوم(س) جواب دادند : (اى لعین ، فرزند لعین ! خاک بر دهانت ! لعنت خدا بر گروه ستمگران ! تو بـه کـشـتـن کـسى افتخار مى کنى که جبرئیل(ع) و میکائیل(ع) در گهواره ذکر خواب براى او مى گفتند: کـسـى کـه اسـم او بـر سـرا پرده عرش پروردگار نوشته شده است و کسى که خدا، پیامبران مـرسـل را بـه جـدّ او خـتـم کـرد و بـه وسـیـله پـدرش مـشـرکـان را ریـشـه کـن نمود. پس کجاست مثل جدّ من محمّد مصطفى(ص) و پدرم على مرتضى(ع) و مادرم فاطمه زهرا(س) ؟) خولى ملعون گفت : (تو هرگز از شجاعت سر بر نتابى ، زیرا دختر مرد شجاعى هستى .)(۶)

 

عفت حضرت ام کلثوم(س)

وقـتـى اسـرا را بـه شـام وارد مـى کـردند مردم براى نظاره آنها جمع شده بودند. حضرت امّ کلثوم(س) به شمر ملعون رو کرد و گفت:

(ما را از دروازه اى که مردمان کمترى آنجا اجتماع کرده اند وارد کن و بگو سرهاى شهداء را از میان مـحـمـلهـا دور کـنـنـد تـا مـردم بـه نـظـاره سـرهـا مـشـغـول شـونـد و کـمـتـر بـه حـرم رسول خدا(ص) بنگرند.)

شـمـر ملعون ، کـه مـقـصـود حضرت امّ کلثوم(س) را فـهـمـیـد، بـه خـاطـر سـرشـت نـاپـاکـى کـه داشـت بـر عـکـس عمل کرد.(۷)

……….

حضرت امّ کلثوم(س) هـنـگـام ورود بـه مـدیـنـه بـا خـوانـدن اشـعـارى بـه بـیـان واقـعـه کـربـلا پـرداخـت .(۸)

 

حضرت ام کلثوم(س) در مصیبت حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع)

روایت شده است که هنگام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت امّ کلثوم(س) همچون برادران و خواهرش در سوگ مادرش سخت محزون بود و اشک می ریخت. حضرت امّ کلثوم(س) در حالی که روپوشی بر صورت و چادری بر سر کشیده بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را مخاطب کرد و با ناله‌ای جانسوز گفت:«یا رسول الله! گویا الآن تو را از دست داده‌‌ایم و درد فقدان تو را الآن احساس کردیم.»

و همچنین نقل شده است:«هنگامی که امیرمؤمنان علی(ع) توسط (ابن ملجم مرادی ملعون) ضربت خورد و به منزل منتقل شد، حضرت امّ کلثوم(س) پایین پای او نشسته بود. امام امیرالمومنین علی(ع) چشمان خود را گشود و به حضرت امّ کلثوم(س) نظری افکند و فرمود:«اکنون به سوی خداوند مهربان سفر می‌کنم.» حضرت امّ کلثوم(س) به شدت گریست و ناله‌ای سر داد و بعد به سوی ابن‌ملجم رفت و آن ملعون را ملامت کرد.

 

پی نوشت :

۱ـ اعیان الشیعه ، ج ۳، ص ۴۸۵٫

۲ـ ام کلثوم(س) ، دخیّل ، ص ۹٫

۳ـ امّ کلثوم(س) ، على محمّد على دخیل ، مترجم ، ص ۲۸، زینب کبرى ، فیض الاسلام ، ص ۴۴٫

۴ـ زینب کبرى(س) ، فیض الاسلام ، ص ۴۴٫

۵ـ ریـاحـیـن الشـریـعـه ، ج ۱، ص ۲۵۰ بـا دخل و تصرف .

۶ـ ترجمه مقتل ابى مخنف ، ص ۱۷۷٫

۷ـ ریاحین الشریعه ، ج ۳، ص ۲۵۳٫

۸ـ ر.ک . امّ کلثوم(س) ، على محمد على دخیل ، ص ۳۱ ـ ۳۵٫