پنجم ماه مبارک رمضان ولادت حضرت قاسم ابن الحسن علیع السلام مبارک باد.

زندگی نامه حضرت قاسم بن الحسن ‏(ع)

حضرت قاسم بن الحسن ‏علیه السلام فرزند امام حسن مجتبى ‏علیه السلام است در مورد تاریخ ولادت ایشان اطلاع دقیقى در دست نیست ولى عموما در پنجم رمضان شهرت یافته است. مادر او بانویى بزرگوار به نام ام ولد است که نام ایشان نجمه بوده است. حضرت قاسم‏ علیه السلام حدود ۲-۳ سال قبل از شهادت پدر بزرگوارش دیده به جهان گشود. از این رو با عموى مهربان خویش حضرت اباعبدالله الحسین‏ علیه السلام خو گرفته بود. و در دامان امام حسین ‏علیه السلام پرورش یافت. ظاهراً شکل و شمایل ظاهرى و خصوصیات دیگر حضرت قاسم ‏علیه السلام شباهت بسیارى به پدر بزرگوارش امام حسن ‏علیه السلام داشته به گونه ‏اى که امام حسین ‏علیه السلام با دیدار او از برادر محبوب خویش یاد مى ‏کرد و فرزند برادرش را در آغوش مى‏ گرفت و نوازش مى ‏کرد. چهره ‏ى آن حضرت چنان زیبا و دل ‏انگیز بود که او را به پاره‏ ى ماه یا ستاره‏ ى زیبا تشبیه کردند .

در سال ۵۰ ( ه.ق ) وقتی کار سمّ جعده ملعونه( همسر امام حسن (ع) ) به آنجا کشید که پاره های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه های آخر، امام حسن ( ع ) همه اهل و عیال خود را به امام حسین (ع) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (ع) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی داشت، قاسم (ع) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود.

با نقشه ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (ع)، برای بیعت نکردن با یزید مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (ع) هم بودند. مکه، برای امام حسین (ع) امن نبود بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (ع) هم آن را تایید کرده بود روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد.

کار کاروان سرگردان حسینی به کربلا کشید و در محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید.

اینک قاسم بن الحسن (ع)، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده بود، امام حسین (ع) چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را (یا بنیّ) ( ای پسرکم ) خطاب می کرد.

ابوحمزه ثمالی (ره) می گوید، از حضرت زین العابدین (ع) شنیدم که می فرمود: چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آن ها فرمود: ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و …

پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند …
قاسم ابن الحسن (ع) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد.

امام حسین (ع) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک (پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟)
و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل (عمو جان از عسل شیرین تر است.)

امام حسین (ع) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید.
روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولوله ای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.

ابومخنف به سندش از حمید بن مسلم (که خبرنگار لشکر عمر بن سعد است ). روایت کرده که گفت: از میان همراهان حسین علیه السلام پسرى که گویا پاره ماه بود به سوى لشکر شمر بیرون آمد، و شمشیرى در دست و پیراهن و جامه اى بر تن داشت و نعلینى بر پا کرده بود؟ بند یک از آن دو بریده شده بود، و فراموش نمى کنم که آن نعل پای چپش بود.

عمرو بن سعید بن نفیل ازدى که او را دید گفت : به خدا سوگند هم اکنون بر او حمله آرم . بدو گفتم : سبحان الله تو از این کار چه مى خواهى ؟ همانهایى که مى نگرى از هر سو اطرافشان را گرفته اند، تو را از کشتن او کفایت کنند، گفت : به خدا سوگند من شخصا باید به او حمله کنم ، این را گفت و بى درنگ بدان پسر حمله برد و شمشیر را بر سرش فرود آورد، قاسم به رو درافتاد و فریاد زد: عمو جان ! و عموى خود را به یارى طلبید.

حمید گوید: به خدا سوگند حسین (که صداى او را شنید) چون باز شکارى رسید و لشکر دشمن را شکافت و به شتاب خود را به معرکه رسانید و چون شیر خشمناکى حمله افکند و شمشیرش را حواله عمرو بن سعید کرد، عمرو دست خود را سپر کرد، ابوعبدالله دستش را مرفق بیفکند و به یک سو رفت ، لشکر عمر بن سعد (براى رهایى آن پست خبیث ) هجوم آورده و او را از جلوى شمشیر حسین علیه السلام به یک سو برده نجاتش دادند، ولى همان هجوم سواران سبب شد که آن نتوانست خود را از زمین حرکت دهد و زیر دست و پاى اسبان لگد کوب گردید و از این جهان رخت بیرون کشید – خدایش لعنت کند و دچار رسوایى محشرش گرداند.

گرد و غبار فرو نشست ، حسین علیه السلام را دیدم که بالاى سر قاسم بود و او پاشنه پا بر زمین مى سود، در آن حال آن جناب مى فرمود: از رحمت حق به دور باشند گروهى که تو را کشتند، و رسول خدا صلى الله علیه و آله در روز قیامت درباره تو خصم ورزد و طرف آنها باشد.

سپس فرمود: به خدا سوگند ناگوار و گران است بر عموى تو که او را بخوانى و پاسخت را ندهد، یا پاسخت بدهد ولى سودى به تو نبخشد، روزى است که دشمنش بسیار و یاورش اندک است ، سپس قاسم را بر سینه گرفت و از زمین بلند کرد و گویا هم اکنون مى نگرم به پاهاى آن جوان که بر زمین کشیده مى شد، و همچنان او را بیاورند تا در کنار جسد فرزند على بن الحسین افکند. من پرسیدم : این پسر که بود؟ گفتند: قاسم ابن حسن بن على بن ابیطالب بود. صلوات الله علیهم اجمعین .

ولادت حضرت بنت الحسین رقیه خانوم سلام الله علیه مبارک

 رقیه  س که بود

اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد.
در کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و … اختلاف است.
همچنین سید بن طاووس در کتاب «لهوف» خود می‌نویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء (علیه ‏السلام) اشعاری در بی‌وفایی دنیا می‏خواند، حضرت زینب (س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه‏ السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتن‌دار باشید.»

 

مادر حضرت رقیه س

براساس نوشته‌های بعضی کتاب‌های تاریخی، نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام)، امّ اسحاق است که پیش‌تر همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می‌آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام) در بعضی کتاب‌ها، ام جعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی در این باره در دست نیست. هم چنین نویسنده معالی السبطین، مادر حضرت رقیه (علیهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی معرفی می‌کند که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود. وی به ازدواج امام حسین (علیه السلام) درآمد و مادر گرامی حضرت امام سجاد (علیه السلام) نیز به شمار می‌آید.
البته لازم به ذکر است که این مطلب از نظر تاریخ‌نویسان معاصر پذیرفته نشده است؛ زیرا در منابع تاریخی آمده است که ایشان هنگام تولد امام سجاد (ع) از دنیا رفته و تاریخ درگذشت او را ۲۳ سال پیش از واقعه کربلا، یعنی در سال ۳۷ هـ .ق دانسته‌اند. از این جهت امکان ندارد، او مادر کودکی باشد که در فاصله سه یا چهار سال پیش از حادثه کربلا به دنیا آمده باشد. این مسأله تنها در یک صورت قابل حل است که بگوییم شاه زنان کسی غیر از شهربانو مادر امام سجاد (علیه السلام) است.

 

 نام‌گذاری حضرت رقیه (ع)

رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است. گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین (ع) کمتر به چشم می‏خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال اینکه ایشان همان فاطمه بنت الحسین (ع) باشد، وجود دارد. در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین (ع) دو اسم داشته‏اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد.

گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد. چنانچه در کتب تاریخی آمده است: «در میان کودکان امام حسین (ع) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین (ع) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست می‏داشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می‏داد، نامش را فاطمه می‏گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی (ع) وی را علی می‏نامید.»

 

نیمه شعبان ولادت حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرج الشریف مبارک باد.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان ۲۵۵ ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست.

زندگینامه امام زمان، حضرت مهدی (ع)

نام: محمد بن الحسن
کنیه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از ۱۸۰ لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان ۲۵۵ ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال ۲۶۰ ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان ۲۵۵ ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.

سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)

پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».

حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید…

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:

۱) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):

امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

۲) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال ۳۲۹ ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

۳) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):

این دوران از سال ۳۲۹ ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

۴) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

صورت و سیرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی  – که از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر ” .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی   نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی  اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند .حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی  اگر حق کسی زیر دندان دیگری   باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه – قبله مسلمین – مرکز حکومت انقلابی مهدی   شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند …برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی   ، باقی   نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی   ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام کند زمینی  نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی   ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی  در همگان پدید آورد … .مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی  بیمانند دست یابند . حتی   چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های  زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی  ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .

اصحاب و یاران امام زمان حضرت مهدی (عج):

۱. عثمان بن سعید عمروى (متوفاى سال ۲۶۵ ق.).

۲. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال ۳۰۴ق.).

۳. حسین بن روح نوبختى (متوفاى سال ۳۲۶ق.).

۴. على بن محمد سمرى (متوفاى سال ۳۲۹ق.).

این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند که در ایام غیبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسکرى(ع)، از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹، به مدت ۷۰ سال به ترتیب، واسطه میان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، ۳۱۳ نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشکریان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشکیل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شده‏اند که بر دیگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنین افراد بسیارى در ایام غیبت به محضرش شرفیاب گشته و از عنایاتش بهره‏مند شده‏اند که در این جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:

۱. اسماعیل بن حسن هرقلى.
۲. سید محمد بن عباس جبل عاملى.
۳. سید عطوه علوى حسنى.
۴. امیراسحاق استرآبادى.
۵. ابوالحسین بن ابى بغل.
۶. شریف عمر بن حمزه.
۷. ابوراجح حمامى.
۸. شیخ حر عاملى.
۹. مقدس اردبیلى.
۱۰. محمد تقى مجلسى.
۱۱. میرزا محمد استرآبادى.
۱۲. علامه بحر العلوم.
۱۳. شیخ حسین آل رحیم.
۱۴. ابوالقاسم بن ابى جلیس.
۱۵. ابو عبداللَّه کندى.
۱۶. ابو عبداللَّه جنیدى.
۱۷. محمد بن محمد کلینى.
۱۸. محمد بن ابراهیم بن مهزیار.
۱۹. محمد بن اسحاق قمى.
۲۰. محمد بن شاذان نیشابورى.

زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :

امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال ۲۵۵ هجرى) تا زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانى، با تمام حاکمان و زمامداران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى که در ایام غیبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:

۱. مهتدى عباسى (۲۵۵ – ۲۵۶ق.).

۲. معتمد عباسى (۲۵۶ – ۲۷۹ق.).

۳. معتضد عباسى (۲۷۹ – ۲۸۹ق.).

۴. مکتفى عباسى (۲۸۹ – ۲۹۵ق.).

۵. مقتدر عباسى (۲۹۵ – ۳۲۰ق.).

۶. قاهر عباسى (۳۲۰ – ۳۲۲ق.).

۷. راضى عباسى (۳۲۲ – ۳۲۹ق.).

۸. متقى عباسى (۳۲۹ – ۳۳۳ق.).

هنگامى که امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور کند و قیام آزادى بخش وى فراگیر شود، برخى از سلاطین و حاکمان کشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسلیم فرود مى‏آورند و برخى دیگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خیزند و پس از درگیرى، متحمل شکست و اضمحلال خواهند شد و حکومت آن حضرت، از شرق تا غرب کره زمین را فرا خواهد گرفت. در این باره، روایات فراوانى از معصومین(ع)نقل شده است که براى نمونه، حدیثى را از امام محمد باقر(ع) بیان مى‏کنیم:

عَن أبی جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤیّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الکنوزُ ویبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ویُظِهرُ اللَّهُ دینهُ على الدّینِ کُلّه ولو کَرِهَ المُشرکون فلا یَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وینزلُ روحُ‏اللَّهِ عیسى بن مریم فیُصلّی خلفه.(۱)

قیام کننده از ما منصور به رعب و مؤیّد به نصر است. زمین از براى او در نوردیده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشکار کند. سلطنت و حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دین خود را بر همه دین‏ها غالب گرداند، اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در روى زمین هیچ خرابى باقى نماند، مگر این که آبادش کند و روح اللَّه، عیسى بن مریم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا کند و پشت سرش نماز بخواند.

ولادت حضرت علی اکبر (ع)مبارک باد.

شناسنامه حضرت علی اکبر علیه السلام

حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین در سال ۳۳ هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود.

مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید “هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم”؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت «اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیه نبیک نظرنا الیه…».

حضرت علی اکبر علیه السلام اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است .

 

زندگی نامه حضرت علی اکبر علیه السلام

وقتی حضرت اعلام کرد عزم سفر دارد و می خواهد از مدینه النّبی بیرون برود، حضرت علی اکبر علیه السلام پرچم وفاداری نسبت به امام را پیشاپیش قافله به اهتزاز درآورد.

کاروان حماسه و ایثار پس از پشت سر نهادن منازل ذو حُسم، بیضه و عُذیب الهجانات به موقفی به نام بنی مقاتل رسید. عقبه بن سمعان که از یاران و همراهان امام بود و بسیاری از روایات واقعه عاشورا از وی نقل شده می گوید: شب هنگام در رکاب امام حرکت کردیم و چون ساعتی را پیمودیم، امام حسین علیه السلام را خواب سبکی فرا گرفت. در حالی که سر مبارکشان روی قربوس زین اسب بود و به زودی دیدگان آن سرور آزادگان گشوده شد و فرمود: «انّا لله و انّا الیه راجعون الحمد الله ربّ العالمین» و دو یا سه بار آیه استرجاع را تکرار فرمود؛ حضرت علی اکبر علیه السلام با درایت و فراستی که داشت، متوجّه حال پدر گردید مشاهده کرد آن ستاره پرفروغ اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مدام آیه مذکور را بر زبان جاری می نماید. مرکب خویش را به سوی اسب پدر هدایت کرد و خطاب به ایشان گفت: «پدر جان! از چه جهت آیه استرجاع را تلاوت می کنید. امام فرمود: فرزند عزیزم اندکی که خواب رفتم، سواری عنان اسب را کشید و گفت: «القوم یسیرون و المنایا تسری الیهم» این قوم در حال حرکتند در حالی که مرگ به سوی آنان می آید.

علی اکبر علیه السلام پس از لحظه ای مکث، با قوّت قلب وشهامتی شگفت روی به پدر بزرگوار خویش کرد و گفت: «یا ابه لا اراک الله السوء و السنا علی الحقّ» پدر جان! خداوند حادثه ای ناگوار پدید نیاورد. آیا ما بر حق نیستیم؟ امام در جوابش فرمود: «بلی والّذی الیه مرجع العباد؛ آری، به خداوندی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما بر حقّیم.» علی اکبر با شنیدن این پاسخ چون گُل شکفت و با آرامشی خاصّ امام علیه السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت: «یا ابه اذا لانبالی نموت محقّین» ای پدر! [وقتی بر حق بودن ما مسلّم است] در این صورت باکی نیست و بر حق جان می دهیم. امام علیه السلام وقتی مشاهده فرمود فرزند در این مصاحبه معرفتی سربلند و پیروز بیرون آمد، شاد شد. او را مخاطب قرار داد و فرمود: «جزاک الله من ولد خیر ما جزی ولدا عن والده» خدایت پاداشی نیکو عطا کند؛ نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.

ن

شمه ای از فضائل و مناقب حضرت علی اکبر علیه السلام

تربیت شایسته امام حسین (ع) سبب شد که علی اکبر به بهترین صفات کمال آراسته شود. عواملی همچون: اصالت خانوادگی، تربیت و وراثت، کسب علم و فضایل که از عناصر تشکیل دهنده شخصیت هر کس است، در وجود و زندگی او فراهم بود. خلق و خوی او و رفتار و حرکات و ادب و متانتش در حدّ اعلای برجستگی و درخشندگی بود. آن گونه که گفته و نوشته اند، رفتارش یادآور حرکات و رفتار پیامبر خدا (ص) بود و همین سبب می گشت تا در چهره او شخصیت پیامبر را مشاهده نمایند و با دیدن او یاد حضرت رسول (ص) را در ذهن ها زنده کنند. علی اکبر، نسخه ای برابر با اصل نسبت به رسول خدا و شاخه ای از آن شجره طیبه و ریشه پاک بود و وارث همه خوبی های خاندان عصمت و طهارت به شمار می رفت.

علی اکبر (ع)، از جوانی مجموعه ای از خوبی ها و فضیلت ها و نمونه ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت.

رابطه سرشار از ادب و احترام علی اکبر (ع) به پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه مراحل زندگی این دو الگوی فضیلت وجود داشت و نهایت و اوج آن، در صحنه عاشورا دیده می شود که به آن اشاره می کنیم.

تربیت ولایی و تأدیب شایسته، سبب شده بود علی اکبر همواره در خدمت و اطاعت پدر بزرگوارش باشد و در نهایت ادب، گوش به فرمان و آماده جان نثاری شود.

 

میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام، روز جوان

جوانی، بهار عمر و فصل طربناک زندگی است. هیچ دوره ای از زندگی چون روزگار جوانی، سرسبز و خرّم نیست، و هیچ انسانی همانند زمان جوانی، توان مند و پرانرژی نیست. بسیاری از پیروزی ها و کامیابی ها، تنها در سایه جوانی امکان پذیر است و بسیاری از آرزوها و هدف ها، فقط در فرصت جوانی قابل دست یابی است. جوانی فرصتی است که بر خلاف بسیاری از فرصت های دیگر، تنها یک بار در اختیار همه قرار می گیرد و چون به انجام خویش برسد، هرگز امکان تکرار نخواهد داشت. پس «فرصت جوانی»، طلایی ترین فرصت ها و ناب ترین موهبت هاست و نمی توان در این نکته تردید کرد که هدر دادن روزگاران خوش جوانی و تباه کردن این بهار زندگانی، به اندوهی انبوه و حسرتی متراکم خواهد انجامید، اما این روزگار، اقتضاهایی دارد؛ اقتضاهایی که بخشی از آنها به جوان بر می گردد و بخشی نیز به آنها که با جوان در تعاملند. آنها که به جوان بر می گردد، «نازها» و «نیازها»ی جوانی است. نازها، یعنی «سرزندگی، شیک پوشی، آراستگی، جمال گرایی، آرمان گرایی و…؛ و نیازها، یعنی عبادت و تضرع؛ دانش اندوزی، مهار و تعدیل غرایز، تهذیب نفس، ورزش، مطالعه، مسئولیت پذیری و….

 

حضرت علی اکبر علیه السلام، الگوی جوانان

جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد؛ تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.

قرآن برای زندگی بشر، اُسوه و الگو معرفی می کند؛ «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه». اگر پیامبر و سبک زندگی نبوی اسوه و الگوست، هر شخص و سبک دیگری اگر بخواهد اسوه و الگو باشد، باید رنگ و بوی پیامبر را داشته باشد و «اشبه الناس خلقاً خُلقاً و منطقاً برسول الله» باشد.

امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را عصاره بنی هاشم و شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، فرمود هر وقت دلمان برای رسول الله تنگ می شد، مشتاق زیارت علی اکبر می شدیم و زیارت و ملاقات علی اکبر علیه السلام بود که دلمان را در فراق پیامبر صلی الله علیه وآله تسلی می بخشید.

پس اگر کسی شیفته جمال و کمال پیامبر صلی الله علیه وآله است، می تواند از رخسار و فضایل علی اکبر هم به پیامبر صلی الله علیه وآله برسد.

همه در حیرتم امشب، که شب هفده ماه ربیع است و یا یازده غره ی شعبان معظم، شب میلاد محمد شده یا آینه ی طلعت نورانی احمد، به سر دست حسین است و یا آمده از غار حرا باز محمد؛ عجبا این گل نورسته علی اکبر لیلاست، بگو یوسف زهراست، بگو اینه ی طلعت طاهاست، بگو دسته گل فاطمه ی ام ابیهاست، بگو روح بتول است، بگو جان رسول است، سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش، به جلالش به جمالش همه مبهوت کمالش همه مشتاق وصالش که سراپاست همه اینه ی احمد و آلش، چه به خلقت چه به طینت چه به صورت چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت، همه بینید در این خال و خط و چهره ی گل روی رسول دو سرا را.

ولادت امام سجاد علیه السلام مبارک باد

چهارمین اخترفروزان آسمان امامت و ولایت، حضرت علی بن الحسین علیه السلام معروف به سجاد، نمادی از کمالات و ارزش های انسانی، زینت بندگان پاک سیرت و پیام آور کربلا بود. ابرمردی که شاهد تلخ ترین حوادث روزگار بود، ولی چون کوهی استوار در برابر همه توفان های بلا و دشواری ها ایستادگی و در جبهه های گوناگون با آنها مبارزه کرد. امام معصومی که هدایتگری های خویش را در عصر خفقان و سیاهی، در قالب دعا و مناجات با خدا به امت اسلامی ارزانی داشت و توانست در سایه سار دانش خود، بزرگان و اندیشمندانی گران قدر را در دامان خود بپروراند.

 

میلاد نور

پری چهرگان آسمانی در میلاد نور، زیارتگر سرای حسینی گردیدند تا نغمه خوان سروش هدایت و تهنیت گوی مولودی باشند که طلایه دار نور و سرسلسله آفتاب بود. مولودی پاک که بر پیشانی بلندش، مُهر بندگی حق نقش بسته بود. در دامان پرمهر سالار شهیدان، نغمه حیات سر داد تا پدر برای او نامی نیکو گزیند و حسین بن علی علیه السلام که در عشق به پدر، عاشقی شیفته و شیدایی دل سوخته بود، فرزند پاکش را به یُمن شمیم دل انگیز و روح افزای امیرمؤمنان علی علیه السلام ، بدین نام نهاد تا احیاگر خاطرات خوب پدر و مهربانی های زلال او باشد.

 

خورشید امامت

پس از شهادت امام حسین علیه السلام ، امامت و جانشینی آن حضرت به فرزندش حضرت سجاد علیه السلام رسید. در تاریخ آمده است که وقتی امام حسین علیه السلام راهی عراق بود، نوشته ها و وصیت نامه ای را به عنوان امانت به اُمّ سَلَمه، یکی از همسران والامقام پیامبراعظم صلی الله علیه و آله وسلم سپرد و فرمود: «هر که اینها را از تو بخواهد، امامت، شایسته اوست.» وقتی حضرت سجاد علیه السلام به مدینه بازگشت، آنها را از ام سلمه طلبید.

 

زینت عابدان

امام سجاد علیه السلام ، زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک خداوند است. ابن عباس در این باره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت می کند که فرمود: «هرگاه روز قیامت شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا می دهد که مایه زینت عابدان کجاست. در آن هنگام، فرزندم، علی بن الحسین با کمال سرفرازی و سربلندی در محشر ظاهر می شود و میان صفوف حرکت می کند».

 

فضیلت دانش اندوزی

امام سجاد علیه السلام در مورد فضیلت دانش اندوزی می فرماید: «اگر مردم می دانستند دانش آموزی چه فایده ای دارد، دنبال آن می رفتند؛ اگرچه در راه آن خون دل بریزند و به گرداب ها فرو افتند. به راستی که خدای تعالی به دانیال نبی وحی کرد مبغوض ترین بندگانم نزد من، آن نادانی است که حق اهل دانش را سبک شمارد و از آنان پیروی نکند و دوست ترین بندگانم نزد من، کسی است که از دانایان پیروی می کند».

 

شکوه و جلال

امام سجاد علیه السلام چنان جلال و شکوهی داشت که حتی دشمنان حضرت نیز در برابر هیبت ایشان سر تعظیم فرود می آوردند. برای نمونه، مسلم بن عَقَبه، از ستمگران روزگار که به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام با حضرت رو به رو شده بود، به محض دیدن امام، بی اختیار به تکریمش پرداخت و او را با احترام در کنار خود نشاند و پس از تکریم و تعظیم، آن حضرت را به خانه اش برگرداند. هنگامی که از او علت این کار را پرسیدند، پاسخ داد: شکوه و هیبت او مرا فرا گرفت. او که ابتدا قصد کشتن امام را داشت، بی اختیار به امام عرض کرد که هر حاجتی داری، بگوی. امام برای خود حاجتی نخواست، ولی برای عده ای طلب بخشش کرد و آنها را از مرگ نجات داد.

 

مجلس امام

مردم در محضر امام سجاد علیه السلام تحت تأثیر هیبت و شکوه ایشان، یارای هرزه گویی و بیهوده گویی نداشتند، بلکه سکوتی همراه با ادب بر محلس امام حاکم بود. فَرَزْدَقِ شاعر، در وصف مجلس آن حضرت می گوید: «چشم ها از شدت حیا به زیر بود. هیچ کس سخن نمی گفت مگر آن گاه که او لب به تبسّم می گشود و در چنین وضع و حال، با فقیران و تهی دستان می نشست و غذا می خورد و آنها را به خانه خود دعوت می کرد و با ایشان مأنوس می شد».

 

تربیت علمی

امام سجاد علیه السلام به منظور نشر معارف والای دینی و احیای سیره پیامبر گرامی اسلام و امامان پیش از خود، تلاش های گسترده ای کرد. آن حضرت در مدت ۳۴ سال امامت خود، افراد فراوانی را تربیت کرد. در رأس این افراد، فرزند ارجمند ایشان، امام محمدباقر علیه السلام بود که وظیفه امامت را پس از آن بزرگوار به عهده گرفت. ایشان سنگ بنای دانشگاه اهل بیت را گذاشت و فقه گسترده شیعه را تدوین کرد. فرزندان دیگر حضرت، عبداللّه، عمر و حسین، از عالمان، فقیهان و راویان حدیث بودند و به عبادت و درست کاری شهرت داشتند.

 

شاگردان

سعیدبن جبیر

یکی از شاگردان امام سجاد علیه السلام ، سعیدبن جُبیر است که به دلیل محبت اهل بیت علیهم السلام به دست حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم ستمگر آن زمان به شهادت رسید. از امام جعفرصادق علیه السلام درباره سعید چنین نقل شده است: «سعید بن جبیر همیشه با علی بن حسین علیه السلام همراه بود و امام او را مدح و ثنا می گفت.» او از بزرگ ترین دانشمندان زمان خود به شمار می آمد که در علوم تفسیر و فقه، سرآمد همگان بود.

 

أبوحمزه ثمالی

ثابت بن دینار که نزد ما به أبوحمزه ثُمالی مشهور است، از شاگردان برجسته چهار امام، یعنی امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام شمرده می شود. امام رضا علیه السلام در مورد فضیلت ابوحزمه می فرماید: «أبوحمزه ثمالی در زمان خودش همچون لقمان بود.» از أبوحمزه، کتاب تفسیر قرآن، کتاب النوادر، رساله حقوق و نیز دعای أبوحمزه ثمالی به یادگار مانده است.

 

اَبان بن تغلب

اَبان بن تغلب ریاح، یکی از بزرگان اصحاب امام زین العابدین علیه السلام به شمار می رود. او مردی والامقام و صاحب منزلت و شوکت علمی بود. ابان، مجتهدی توانا در علوم قرآنی، فقه، حدیث و ادبیّات عرب به شمار می رفت. او فیض خدمت چند امام معصوم را داشته و از امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت نقل کرده است. حضرت امام محمدباقر علیه السلام به او فرمود: «ای ابان! در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. من دوست دارم مثل تو در میان یارانم دیده شود.» نیز هنگامی که خبر مرگ أبان بن تغلب را به امام صادق علیه السلام دادند، فرمود: «به خدا سوگند، مرگ أبان، قلبم را به درد آورد».

 

رساله حقوق

رساله حقوق، سخنان والای امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه ثمالی است. حضرت در این رساله، با دقت در رفتار آدمی و بررسی تمامی جنبه های زندگی او، روابط انسان را با آفریدگار، خویشتن، خانواده، جامعه، حکومت، معلم و دیگر کسان در نظرگرفته و آن گاه حقوق و واجباتی برای او مقرّر فرموده است. حضرت، آدمی را مسئول رعایت و پاسداری از این حقوق می داند تا بدان وسیله، بنیاد جامعه اسلامی به تمام و کمال ایجاد شود و عدالت اجتماعی و تکامل و پیشرفت اجتماعی بر جامعه سایه افکند.

 

حق خداوند

امام سجاد علیه السلام ، رساله حقوق خود را با معرفی حق خداوند متعالی که بر تمامی حقوق برتری دارد، آغاز می کند و می فرماید: «اما حق خداوند آن است که او را بپرستی و چیزی را شریک او قرار ندهی و اگر از روی اخلاص چنین کنی، خدا بر خود مقرر کرده است که کار دنیا و آخرت تو را به عهده گیرد و آنچه از آن بخواهی، برایت نگه دارد».