میلاد امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد

1_22024865218553105146178151023324564210141

طلوع آفتاب

ابرهای رحمت باریدن گرفت، انوار حکمت تابش آغاز کرد، نوزادی آسمانی چشم به جهان گشود، دامان حمیده از تولد کودکی از آل یاسین سبز گشت، آسمان گل آذین و زمین بساط شادی گسترانید و ملائک به تماشای هفتمین ستاره تاب ناک امامت آمده اند، ای شفیع روز جزا، ای کوه حلم و بردباری، ای بهترین خلق خدا و ای محبوب و همراز پدر، خوش آمدی!

ولادت

حضرت امام موسی کاظم علیه السلام در روز یکشنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ در اَبْواء، دیده به جهان گشودند، کنیه مشهورشان ابوالحسن و ابوابراهیم و القاب ایشان کاظم، عبد صالح، امین، عالم، زین المجتهدین و باب الحوائج است.

مادر امام کاظم علیه السلام

مادر امام موسی کاظم حمیده بربریه، معروف به «حمیده الصفا» بود. امام صادق علیه السلام درباره ایشان فرموده اند: «حمیده مثل زَرناب و تصفیه شده، از آلودگی ها و پلیدی ها پاک است و این از لطف خدا بر من و امام بعد از من است که پای چنین بانوی پاک دامنی را به خانه من گشود».

کاظم

لقب مشهور امام موسی کاظم علیه السلام ، یعنی خاموش و فرو برنده خشم است؛ زیرا آن حضرت از دست دشمنان بسیار آزار کشیدند و در حق آنان نفرین نکردند. شیخ مفید، در این باره روایت کرده که در مدینه مردی بود که امام کاظم علیه السلام را بسیار اذیت می کرد تا آنکه بعضی از همراهان حضرت، خواستار قتل او شدند، امام ایشان را نهی فرمودند و پرسیدند: آن مرد کجاست؟ عرض کردند در کناره های مدینه مشغول زراعت است، حضرت به دیدار او رفت و با گشاده رویی با او سخن گفت و پرسید: چه قدر خرج زراعت کرده ای؟ گفت: صد اشرفی، فرمود: چه قدر امید داری دستت بیاید؟ گفت: دویست اشرفی، سپس حضرت سی صد اشرفی به او داد و فرمود: این را بگیر و از زراعت هم آن چه امید داری خداوند به تو می دهد، مرد صورت حضرت را بوسید و خواست که او را عفو کند، حضرت تبسم کرد و برگشت. پس از این، آن مرد پیوسته حضرت را دعا می کرد.

مکارم الاخلاق

سجایای اخلاقی امام موسی کاظم علیه السلام ، چنان آشکار بود که شیعه و سنی به آن اعتراف می کنند؛ از آن جمله یکی از بزرگان اهل تسنّن می گوید: او پیشوایی بزرگ قدر و جلال، شأن و مرتبه اش از همه بالاتر بود، در عبادت مشهور و از اطاعت خدا نگاه بانی و مراقبت می کرد کرامت وجودی داشت، شب ها را به سجده و نماز می گذراند و روزها را با صدقه دادن و روزه گرفتن سپری می کرد، هر گاه به او بدی می کردند نیکویی می کرد، به دلیل کثرت عبادتش عبد صالح نامیده شد و در عراق به باب الحوائج معروف شد؛ زیرا هر کس به ایشان متوسّل می شد، به حاجت خود می رسید.

مناجات امام کاظم علیه السلام

مردان خدا از نیایش و عبادت جدا نمی شوند؛ امام کاظم علیه السلام ، آن از انسان کامل و عبد صالح نیز پیوسته در عبادت بودند و گاه آن چنان می گریستند که صورتشان از اشک خیس می شد. این دعا را بسیار می خواندند: «اَللّهم إنّی اَسْئَلُکَ الرّاحَهَ عِندَ الْمَوتِ و العَفْو عِنْد الحِساب»

خلفای زمان امام کاظم علیه السلام

امام کاظم علیه السلام در بیست سالگی به امامت رسیدند، مدّت امامتشان سی و پنج سال بود و در زمان حیات ایشان چهار خلیفه عباسی به نام های منصور دوانقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید به حکومت رسیدند. امام در زمان هارون الرشید و در زندان سندی بن شاهک،به دستور هارون الرشید به شهادت رسید.

دیدگاه هارون الرشید درباره امام کاظم علیه السلام

مقام بلند امام موسی کاظم علیه السلام چنان بود که حتی مخالفان امام هم به حقانیت ایشان اعتراف کرده اند، ولی به دلیل عناد با ایشان، همواره در اماکن عمومی از ابراز آن خودداری می کردند؛ از جمله هارون الرشید به پسرش مأمون می گوید: «ای پسر، موسی بن جعفر امام و پیشوای مردم و حجت خدا برای مردم و بندگان خلیفه خداست، من در ظاهر، امام مردمان هستم و با زور بر او چیره شده ام، به خدا قسم، او به مقام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از همه مردم حتی من شایسته تر است و لیکن اگر بخواهد در این امر با من نزاع کند، چشمش را بیرون می آورم؛ زیرا خلافت عقیم است، او وارث پیغمبران است، اگر علم و روش صحیح می خواهی، باید از او یاد بگیری».

مصداق انسان کامل

در بررسی زندگانی ائمه اطهار علیه السلام ، آنان را مصداق انسان کامل می یابیم. درباره سیره زندگی امام کاظم علیه السلام آمده است که ایشان از تمام خلق، عبادتش بیشتر و معرفتش درباره پروردگار کامل تر بوده، علمش از دانش مندان عصرش بیشتر و گذشت و جوان مردی شان همگان را به اعجاب درآورده، شب ها برای بیچارگان و بیوه زنان و یتیمان آرد و خرما می برد، قرآن کریم بسیار تلاوت می کرد و در آثار قدرت الهی تفکر می فرمود، تلاوت قرآنش هر شنونده ای را مجذوب و به گریه وا می داشت، در صبر و شکیبایی بی مانند و همیشه سپاس گزار و بردبار بود، شب زنده دار و باوقار بود، حتی مخالفان ایشان نیز به خلق و خوی ایشان در کتاب های خود اعتراف کرده اند و رفتار و کردار و گفتار حکیمانه شان را بیان نموده اند.

بخشش جود و کرم حضرت امام کاظم علیه السلام

امام موسی کاظم علیه السلام از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و از خاندان انسان های الهی و فردی بخشنده و بزرگ منش بوده اند. درباره سخاوت ایشان گفته اند:

امام کاظم علیه السلام کیسه های طلا را به مردم می بخشید. در حجاز و عراق کیسه های اعطایی حضرت، به نام کیسه های موسوی مشهور بود، او مخالفان و بد خواهان را از راه بخشش و کرم دوست می کرد، با فقیران می نشست و از افراد تهی دست دل جویی می کرد، آزاد و بنده را برابر می دانست و می فرمود: همه مخلوق خداوند و فرزندان آدم هستیم.

توصیه به کار و کوشش

علی بن حمزه، از یاران حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، می گوید: روزی ایشان را در باغستان و نخلستانی دیدم که کار می کرد و عرق می ریخت، عرض کردم: خادمان شما کجا هستند که چنین عرق می ریزید؟ فرمود: آن که از من و پدرم بهتر بود، کار می کرد و عرق می ریخت (منظور ایشان امیرمؤمنان علیه السلام بود) این کار پیامبران و اولیا و اوصیای آنان است.

سخنان گهربار

«زیادی غم و اندوه، موجب پیری است».

«شتاب زدگی از جهالت و نادانی است».

«خشم کلید هر بدی است».

«خواب خردمند، از بیداری نادان بهتر است».

«همسایه خوب بودن، تنها بی آزاری نیست بلکه صبر بر آزار همسایه است».

«ابراز دوستی و الفت و محبت به مردم، نشانه خرد است».

فرزندان آفتاب

امام موسی کاظم علیه السلام فرزندان بسیار داشتند که مشهورترین فرزند پسر ایشان، امام رضا علیه السلام و با فضیلت ترین دختران ایشان، حضرت فاطمه معروف به معصومه علیهاالسلام است. امام موسی کاظم علیه السلام درباره امام رضا علیه السلام فرمود:

همانا علی بزرگ ترین اولاد من است و خوش رفتارترین و محبوب ترین آنان نزد من است.

عیدالله اکبر عید غدیر خم بر شیعیان پیشاپیش مبارک باد.

رخداد غدیر در ذى‌الحجه سال دهم هجرى، تنها یک حادثه تاریخى نیست؛
غدیر، تنها نام یک سرزمین نیست، یک تفکر است؛
نشانه‌اى است از تداوم خط نبوت؛
چشمه‌اى است که تا پایان هستى مى‌جوشد؛
غدیر، روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛
روز بزرگ، روز گشایش و روز تکامل است؛
غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا و نه روایت، بلکه ولایت است؛
پیشوند غدیر، رسالت است و پسوند آن، ولایت و امامت.

معنای غدیر

غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می‌شدند و به طرف دیار خود می‌رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه‌های رنگ کرده خود را در این آبگیر می‌شسته‌اند.

خلاصه واقعه غدیر خم

در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه‌السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه‌السلام سال‌ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.

پیام غدیر

داستان غدیر از عظمت و ضرورت ولایت و ریشه‌ای بدون این مسئله خبر می‌دهد. رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در آن هنگام و در زیر آن آفتاب سوزان. آن همه جمعیت را برای چه نگه می‌دارد و چه پیامی برای‌شان دارد.
این پیام اساسی‌ترین پیام دین او بود و به راستی رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بر عظمت و ضرورت آن واقف بود، که مردم را در آن گرمای سوزان نگه داشت و رسالت آسمانی خویش را به مسلمانان ابلاغ فرمود.

غدیر، خنثی کننده توطئه

آنچه می‌توانست همه نقشه‌های منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در این‌باره می‌فرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه‌السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشه‌ها و توطئه‌های شیطانی‌شان شد.

تاج ولایت

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه‌السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».

خلاصه مکتب وحی

«غدیر» عصاره و نتیجه خلقت و چکیده تمام ادیان الهی و خلاصه مکتب وحی است و صرفا واقعه‌ای تاریخی نیست. این نام مقدس، عنوان عقیده ما و اساس دین است. غدیر ثمره نبوت و میوه رسالت است غدیر تعیین کننده خط‌مشی مسلمانان تا آخرین روز دنیاست. غدیر ماجرایی سرنوشت‌ساز است که «خطبه غدیر» شاخص‌ترین و زنده‌ترین سند آن است.

غدیر؛ تداوم خط نبوت

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله رخ داد و در آن علی علیه‌السلام به جانشینی آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برگزیده شد، حادثه‌ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می‌دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه‌داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه‌ای است که تا پایان هستی می‌جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی‌دارد؛ و افقی است بی‌کرانه و خورشیدی است عالم‌تاب.

غدیر و سرنوشت اسلام

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله مهم‌ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می‌انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه ۶۷ سوره مائده می‌فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده‌ای وخداوند تو را از مردم حفظ می‌فرماید».

حدیث غدیر خم یقینی است

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم‌ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده‌اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق‌اند و حجت،ده‌ها و ده‌ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل‌سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده‌اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.

اگر می‌شد…

اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به سفارش‌های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، علی علیه‌السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می‌شد و دین خدا بشریت را به راه می‌آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می‌گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه‌ای ازاین واقعه آگاهی یافته‌اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده‌اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود…».

عید غدیر در احادیث

عید خلافت و ولایت

زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه‌السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».

برترین عید امت

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی‌طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».

عید آسمانی

حضرت امام رضا علیه‌السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه‌السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».

عید پر برکت

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می‌شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می‌کردند. بخشش‌های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».

روز سپاس و شادی

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».

روز نیکوکاری و بخشش

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».

روز ناله نومیدی شیطان

امام صادق علیه‌السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه‌السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».

پیام تبریک

غدیر، سرچشمه همیشه‌جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست‌داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى‌خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى‌کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در ولایت على علیه‌السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.

کوثرى از مِىِ غدیر

پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذى‌حجه که قافله‌هاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مى‌کردند و عده‌اى از پسِ حضرت مى‌آمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته‌اند، بازآیند و آنان که نیامده‌اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مى‌دهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.
آن‌گاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ‌هاى یک‌صدا و بلند، دست على علیه‌السلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.

ویژگى‌هاى على علیه‌السلام از دیدگاه رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله وسلم

حضرت محمد صلى‌الله‌علیه‌و‌آله بارها با اشاره به موقعیت معنوى امام على علیه‌السلام ، بر فضیلت‌هاى آن حضرت و وصى بودن ایشان تأکید ورزیده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه علیهاالسلام مى‌فرماید: «اى فاطمه! آیا خشنود نیستى من تو را به همسرى کسى درآوردم که اسلامش پیش‌تر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ به راستى، خداى تعالى به اهل زمین توجه فرمود و از میان ایشان، پدرت را برگزید و او را پیامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ایشان شوهرت را برگزید و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «اى فاطمه! به راستى براى على فضیلت‌هایى است که هیچ‌کس آن را ندارد: تو که بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتیجه و زاده رحمت، حسن علیه‌السلام و حسین علیه‌السلام که فرزندزادگان من هستند، فرزندان او هستند. برادرش، جعفر بن ابى‌طالب کسى است که با دو بال در بهشت آراسته گردیده است و با فرشتگان هر کجا خواهد، پرواز مى‌کند. علم اولین و آخرین نزد اوست. او نخستین کسى است که به من ایمان آورد. او آخرین کسى است که هنگام مرگ با من دیدن مى‌کند. او وصى من و وارث همه اوصیاست».

غدیر در قرآن

آیه‌اى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیه‌السلام نازل شد، از یک‌سو، بیان‌گر اهمیت فوق‌العاده غدیر و از سوى دیگر، نشان‌دهنده نگرانى‌هاى رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله وسلم در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام نداده‌اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مى‌دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‌کند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیه‌السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مى‌داند و در مقابل نگرانى‌هایى که رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى‌شود.
آیه‌اى که پس از اعلام ولایت امام على علیه‌السلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دل‌هاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت‌ها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».

اوصاف غدیر در روایات

در فرهنگ شیعه و روایات اهل بیت علیهم‌السلام ، از عید غدیر با عظمت ویژه‌ای سخن به میان آمد و از آن با لقب‌ها و ویژگی‌های ممتازی نام برده شده است. برخی از آنان عبارتند از: روز خشنودی خدای رحمان، روز بسیار درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، روز دست یافتن به رحمت پروردگار، روز عبادت کردن، روز پذیرفته شدن اعمال شیعیان، روز تزکیه، روز ریزش گناه، روز رها کردن گناهان بزرگ، روز وانهادن نافرمانی‌ها، روز راندن شیطان و ناخرسند گشتن آن، روز مستجاب شدن دعاها، روز داد و ستد با خدا، روز خواستن افزونی‌ها، روز گشایش، روز لبخند زدن به چهره مؤمنان، روز مژده دادن، روز مهر ورزیدن، روز تبریک گفتن، روز خشنودی و رضایت، روز آراستن، روز پوشیدن لباس‌های شایسته و افکندن جامه‌های سیاه،روز پیشی گرفتن، روزی که کلمات صریح درباره خاصان و افراد ویژه اعلان شد، روز پیمان و روز عیان شدن رازها.

پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله وسلم

شیخ صدوق در کتاب امالى، روایتى از امام باقر علیه‌السلام و آن حضرت از پدران پاکش نقل مى‌کند که روزى رسول اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله رو به امیر مؤمنان على علیه‌السلام کرد و فرمود: «اى على! خداوند آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ را درباره ولایت تو بر من نازل کرد، تا آن را تبلیغ کنم. به یقین، کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش باطل است».

عید غدیر از نگاه امام علی علیه‌السلام

ویژگی‌های روز غدیر

امام رضا علیه‌السلام در روایتی می‌فرماید: «در روزگار امیرمؤمنان علی علیه‌السلام ، یک‌سال روز جمعه با عید غدیر هم‌زمان گشت. آن حضرت بر فراز منبر رفت و خدا را چنان ستود که همانند آن شنیده نشده بود؛ ستایشی که کسی غیر از او درک نمی‌کرد. سپس به یارانش فرمود: «ای مؤمنان! امروز خداوند متعال، دو عید گران‌سنگ و بزرگ را به هم پیوسته است؛ دو عیدی که پایداری و استواری هر کدام از اینها به دیگری است تا پدیده زیبای خویش را پیش شما کامل کند. شما را به راه رشد آگاه سازد و به روشنایی هدایت کند. راه میانه‌اش را برای پیمودن شما هموار کند و بخشش گوارایش را برایتان بگستراند. بی‌تردید، امروز موقعیت عظیمی دارد. در این روز، گشایش رخ داده، نردبان [تکامل] برافراشته شده و دلیل‌ها آشکار گشته است. امروز، روز ظاهر شدن و پرده‌برداری از مقام پیراستگی [عصمت و امامت] است. روز کمال یافتن آیین و نمایان ساختن پیمان‌ها از دورویی‌ها و انکارهای آگاهانه است».

وظایف مؤمنان در روز عید غدیر

امیرمؤمنان علی علیه‌السلام درباره وظایف مؤمنان در روز عید غدیر فرمود: «[در این روز] با گسترش دادن در هزینه و لوازم خانواده‌تان به سوی آنان بروید و به برادرانتان نیکی کنید. خدای را برای آنچه به شما بخشیده است، سپاس گویید. با هم باشید؛ که خداوند، جدایی و پراکندگی شما را سامان می‌بخشد. به یکدیگر نیکی کنید؛ که خداوند، الفت شما را پایدار می‌سازد. نعمت‌های خدا را به همدیگر هدیه دهید؛ که خداوند چندین برابر عیدهای پیشین و عیدهای آینده به شما پاداش می‌دهد؛ پاداشی که ویژه چنین روزی است. نیکی‌کردن در این روز، ثروت را ثمربخش می‌سازد و بر عمر می‌افزاید. هم‌دردی کردن و مهرورزی با یکدیگر در این روز، رحمت خداوندی را جلب می‌کند. آن اندازه که توان دارید از فضل خداوند برای برادران و خانواده‌تان با بذل آنچه موجود است، آماده و فراهم سازید. لبخند و شادمانی را میان خویش و در برخوردهایتان آشکار سازید و ستایش و سپاس خداوند را بر آنچه به شما بخشیده است، نمایان کنید».

حضرت فاطمه علیهاالسلام

از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند که آیا رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنان على علیه‌السلام چیزى فرمود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‌اید؟»

امام حسن علیه‌السلام

امام حسن علیه‌السلام فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى علیه‌السلام است. همچنین دیدند که رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله او را در غدیرخم به عنوان امام نصب کرد.

امام حسین علیه‌السلام

امام حسین علیه‌السلام پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‌هاشم را گرد آورد و فرمود: آیا مى‌دانید پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله ، على علیه‌السلام را در روز غدیرخم به جانشینى خود برگزید؟ همگى گفتند: بله.

امام زین العابدین علیه‌السلام

ابن اسحاق، تاریخ‌نگار معروف مى‌گوید: به على بن حسین علیه‌السلام گفتم: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا به مردمان خبر داد که امام بعد از خودش، امیر مؤمنان على علیه‌السلام است.

امام محمدباقر علیه‌السلام

اَبان بن تَغلب مى‌گوید: از امام باقر علیه‌السلام درباره این سخن رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسیدم. آن حضرت در پاسخ پیامبر فرمود: به مردمان گفت که امیر مؤمنان على علیه‌السلام در میان مردم، جاى‌گزین من خواهد بود.

امام صادق علیه‌السلام

در دوران زندگى امام صادق علیه‌السلام بر اثر جوّ مناسبى که براى نشر معارف اهل بیت علیهم‌السلام پیش آمد، حدیث غدیر بیش از همه دوره‌ها مطرح شده است. آن حضرت درباره روز غدیر مى‌فرماید: «رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در غدیر خم براى امیر مؤمنان على علیه‌السلام پیمان گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند. خوشا به حال آنان که بر ولایت او ثابت‌قدم ماندند و واى بر کسانى که آن پیمان را شکستند».

امام کاظم علیه‌السلام

در روزهایى که امام کاظم علیه‌السلام در زندان بود، روزى هارون، خلیفه عباسى ایشان را احضار کرد و درباره ولایت اهل بیت علیهم‌السلام بر مردم پرسید. حضرت فرمود: ما مى‌گوییم ولایت همه خلایق با ماست. دلیل ما، سخن پیامبر در غدیر خم است که فرمود: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».

عید غدیر از نگاه امام رضا علیه‌السلام

هدیه به یاران

طوسی، از یاران امام رضا علیه‌السلام نقل می‌کند: «در روز غدیر، شرف‌یاب محضر حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام شدم. گرد ایشان گروهی از یاران خاصشان حضور داشتند. حضرت با اینکه خوراک و پوشیدنی و هدایا و حتی انگشتری و کفش‌هایی برای خانواده‌های آنان فرستاده بود، ولی آنها را برای افطار نیز نگهداشت. امام احوال آنان و کسانی را که پیرامونشان بودند، سامان بخشید. ایشان در آن روز… پیوسته ارجمندی و پیشینه روز غدیر را یادآور می‌شدند. حضرت در بخشی از سخنان خود، خطبه امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را در سالی که عید غدیر با روز جمعه هم‌زمان شده بود، بیان کرد».

فضیلت روز عید غدیر

ابی نصر بَزَنْطی از یاران امام رضا علیه‌السلام می‌گوید: «خدمت آن حضرت بودم، درحالی‌که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفت‌وگو می‌کردند. برخی از مردم این واقعه را منکر شدند. امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که: «روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین.» سپس فرمود: «ای ابی نصر! هرجا که هستی، در این روز نزد [قبر[ امیرمؤمنان علی علیه‌السلام باش. به درستی که در این روز، خداوند گناه شصت سال از مؤمنان و مسلمانان زن و مرد را می‌آمرزد و از آتش دوزخ آزاد می‌کند، چند برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر آزاد کرده بود.» ایشان سپس ادامه داد: «اگر مردم ارزش این روز را می‌دانستند، هر آینه، فرشتگان در هر روز ده مرتبه با آنان مصافحه می‌کردند».

امام حسن عسکرى علیه‌السلام

حسن بن ظریف مى‌گوید: به امام عسکرى علیه‌السلام نامه نوشتم و پرسیدم معناى سخن پیامبر درباره امیر مؤمنان على علیه‌السلام چیست که فرمود: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود که او را نشانه‌اى قرار دهد که هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.

پاس‌داشت غدیر؛ سنت نبوى

جوامع بشرى نیازمند یادآورى و حضور همیشگى هویت‌هاى فرهنگى و اصالت‌هاى معنوى است. زنده نگه داشتن شعایر الهى، رسالتى است که مرزبانان عقیده و ایمان، از جمله رسول اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله بر آن تأکید داشته‌اند. از پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شده است که فرمود: «به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به پیامبرى و اهل‌بیتم را به امامت ممتاز ساخته است».
در روایت دیگرى پس از ذکر حدیث غدیر آمده است: «سپس رسول گرامى در خیمه مخصوص خویش نشست و به امیر مؤمنان على علیه‌السلام دستور داد در خیمه دیگرى بنشیند و به مردم امر فرمود به حضور على علیه‌السلام برسند و به او تبریک بگویند.» اینک و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدیر، بازگویى این شکوه و جشن و سرور این عید بزرگ، در راستاى آن پاس‌داشت است.

آداب غدیر

در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در این‌باره مى‌نویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».
به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اعیاد اسلامى است که آداب بى‌شمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروه‌ها مورد خطاب قرار گرفته‌اند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیه‌السلام و غسل مى‌توان اشاره کرد.
همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، بیعت و اتحاد و اجتماع شیعیان ، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.
منابع:
ماهنامه گلبرگ، ش۱۳
ماهنامه گلبرگ، ش۲۶
ماهنامه گلبرگ، ش۷۰
ماهنامه گلبرگ، ش۸۲
ماهنامه گلبرگ، ش۹۴

تولد امام هادی علیه السلام مبارک باد.(نقی زیباترین نام جهان است)

تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد . نام آن حضرت – علی – کنیه آن امام همام ” ابوالحسن ” و لقبهای مشهور آن حضرت ” هادی ” و ” نقی ” بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن ۸ سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش ۳۳ سال بود .

 در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت – یعنی متوکل عباسی – آنی آسایش نداشت .

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

و نیز ” مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است ” . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است .

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما – که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار – چنان که باید و شاید پیش نیامد .

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین – در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام – برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا – که مرکز حکومت وقت بود – انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را – بیست سال – نوشته اند .

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . ا

 و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل است بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته است .

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را – چنانکه دستور داده بودی – بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : ” حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد است که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند ” . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

این قبیل مراقبتها پیوسته – در مدت ۲۰سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند – وجود داشت . و نیز نوشته اند : ” متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل ” مخالی ” نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند ” .

در این مدت ۲۰سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : ” حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد – که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار است – یاد شده است . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . ”

اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون ” علی بن جعفر میناوی ” که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) است .

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی است . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده است : ” نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود … ” از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده است و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

نوشته اند : ” حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی شد … ” . ” حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده است ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده است . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی می کوشیده است ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی برای این کار مأموریت داشته است .

زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند – به طوری که حدیث آن معروف است – اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد ” .

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

 خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .