شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به روایت 75 روز تسلیت باد.
شهادت فاطمه زهرا “سبعین” یا “تسعین”۷۵ یا ۹۵ روز پس از رحلت
ابهام در تاریخ قطعی شهادت حضرت زهرا(س) به دلیل ساختار خط کوفی است
یکی از مهمترین ابهامها در تاریخ اسلام و تاریخ تشیع، روز شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرای اطهر(س) است. شهادت در سال ۱۱ پس از هجرت رخ داده است، اما روز و ماه آن دقیقا معلوم نیست و بین مورخان اختلاف است.
ابهام در تاریخ دقیق بسیاری از حوادث و رویدادهای مهم در تاریخ اسلام و تاریخ تشیع وجود دارد و این مسئله عجیب نیست. اختلاف در روز دقیق شهادت حضرت فاطمه(س) نیز هم در بین مورخان شیعه و هم در میان مورخان اهل سنت وجود دارد.
دو روایت مهم
در میان روایتهای مختلف و تاریخهای ارائه شده در راستای تعیین دقیق روز شهادت حضرت زهرا(س) دو روایت معتبرتر است. در یکی از این دو روایت تاریخ دقیق شهادت را ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر(ص) و در دیگری ۹۵ روز پس از رحلت ذکر شده است.
حال کدامیک از این دو روایت به حقیقت نزدیکتر است؟ حضرت زهرای مرضیه ۷۵ روز پس از شهادت پدر به ایشان پیوستند یا ۹۵ روز؟ بهیقین ائمه معصومان(ع) پس از شهادت حضرت زهرا(س) تاریخ دقیق را بیان کرده و یک نقل قول بیشتر ندارند، اما بهنظر من منشا این اختلاف ساختار خط کوفی قدیم است. این خط فاقد «نقطه» بود، بنابراین هیچ بعید نیست که در سدههای پس از شهادت «سبعین» را «تسعین» خوانده باشند.
علمای شیعه هر دو روایت ۷۵ روز و یا ۹۵ روز را معتبر میدانند. بهنظر من این اختلاف اهمیتی ندارد و مهم این است که ما بتوانیم ارادت خود به حضرت زهرای مرضیه(س) را اثبات کنیم. بنابراین تلاش کنیم تا ایام فاطمیه(س) را پاس بداریم. بنابراین بر هر مسلمانی واجب است که در مناسبتهای مذهبی ارادت خود را به اهل بیت پیامبر(ص) نشان دهد و ایام فاطمیه(س) یکی از بهترین این مناسبتهاست.
مصاحبه ایکتاباحجتالاسلام محمدجواد مروجی طبسی، مدرس حوزه علمیه قم
**
سخنان حضرت آیت الله امامی کاشانی بمناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در تاریخ ۲۹/۰۲/۸۷
قال الله العظیم: «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر»(۱)
مورخین مینویسند وفات حضرت فاطمه (س) ۷۵ روز یا ۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) بوده است و اینکه ۷۵ روز یا ۹۵ روز بوده اختلاف از اینجا ناشی میشود که در آن زمان خط رایج خط کوفی بوده است و «سبعین» و «تسعین» شبیه هم نوشته میشده است. لذا بعضی سبعین و بعضی تسعین خواندهاند اگر خمسه و تسعین خوانده شود ۷۵ روز است و اگر خمسه و سبعین خوانده شود ۹۵ روز است . این اختلافی است که در روز وفات و شهادت حضرت فاطمه رخ داده است ولی بیشتر محققین فکر میکنند تسعین صحیح بوده و این اشتباه رخ داده است. اما در هر حال بین ۷۵ و ۹۵ تردید است. بر همین اساس است که ایام عزای حضرت زهرا را هم ۱۳ جمادی الاولی گفتهاند و هم ۳ جمادی الثانی گفتهاند که ۲۰ روز بعد از وفات اول است.
یکی از اسماء فاطمه زهرا که خیلی معروف و مشهور است فاطمه است. در روایات ماست که امام رضا (ع) از آباء گرامیش نقل میکند که پیغمبر اکرم (ص) حضرت فاطمه را فاطمه نام نهاد و خود حضرت (ص) فرمود: «انما سمیت ابنتی فاطمه لان الله تعالی فطمها و فطم من احبها من النار»(۲)
«خدا فاطمه و هرکس که او را دوست داشته باشد از آتش جدا میکند».
«فطم» یعنی جـدا کـرد. «فاطر» یعنی جـداکـننده. به زن «فاطمه» میگـویند و به مرد «فاطم» میگویند. یعنی جـدا کـننده از آتش.
حدیثی شبیه به این از حضرت صادق (ع) است که میپرسند که چطور حضرت فاطمه (س) را فاطمه گفتند؟ حضرت (ع) میفرماید: وقتی فاطمه (س) به دنیا آمد فرشتهای بر پیامبر نازل شد و اسم فاطمه را بر پیامبر آورد و پیامبر زبان مبارکش به این اسم شریف گشت. بعد فرمود من تو را به علم جدا کردم (یا کامت را گرفتم) یعنی در تو علم قرار گرفت. اگر فطم را به معنای جدا کردن از آتش بگیریم به معنای اول است. «یعنی کام تو را به علم گرفتم و تو را از بدی و اخلاق سوء جدا کردم» کلمه «فطم» اگر با حرف «با» متعدی شود یک معنا میدهد و اگر با حرف «عن» متعدی شود معنای دیگری میدهد.
«فطمتک بالعلم» یعنی تو را به علم تفکیک کردم، یعنی کام تو را به علم گرفتم، یعنی علم ذات تو شد.
«فطمتک عن الطمث» یعنی تو را از بدی جدا کردم. «فطمتک بالعلم» یعنی علم را در درونت ریختم که با «با» معنی شده است. آنجا که با «عن» آمده یعنی تو را از بدی و شرارت و آتش دور داشتم.
«عن أبی جعفر (ع) قال لما ولدت فاطمه (س) أوحی إلی ملک فانطلق به لسان محمد (ص) فسماها فاطمه ثم قال إنی فطمتک بالعلم و فطمتک من الطمث ثم قال ابو جعفر والله لقد فطمها الله بالعلم و عن الطمث فی المیثاق»(۳)
«خداوند در وجود فاطمه از همان روز اول علم و معرفت و درک را ریخت و تمام زشتیها را از او دور داشت»
این بدین معناست که روز اول نظام آفرینش را به او نشان داد، حضرت فاطمه همه عالم را از غیب و شهود دید که نیازی به معلم و مکتب نداشت. این معنای فاطمه (فطم بالعلم) است یعنی علم را در درون او ریخت. (فطم عن الطمث) یعنی تمام زشتیها و اخلاق سوء را از او دور کرد. پس فاطمه هم به جمال مزین است و هم از زشتیها دور است. آن هم در کلمه فاطمه نهفته شده است. این در رابطه با حضرت فاطمه. من و شما چطور.
من و شما، قصهمان این است که «الطمث إلا بتکلف بأن یجعل الطمث کنایه عن اخلاق و الافعال الذمیمه أو یقال علی الثالث لما فطمتک عن الادناس الروحانیه و الجسمانیه فانت تفطم الناس عن الادناس المعنویه»(۴)
فاطمه از زشتیها جدا شده لذا همانطورکه اخلاق بد از ذات او دور است با رهبری خود انسانها را باید هدایت کند. علم در وجود فاطمه است لذا باید این علم را به دیگران بدهد.
در روایت دیگری است که فاطمه محبین خود را از آتش جدا میکند کسانیکه حب فاطمه را دارند کسانی که علاقه به زهرا دارند این حب موجب میشود از آتش دور شوند. حب یعنی چه؟ محبت مثل یک ریسمانی است که این ریسمان صد دانه تسبیح را با هم جمع میکند. محبت چیزی است که انسان را به سوی حق میکشاند. آفرینش بر اساس محبت است. همه نظام هستی در ذات و طبیعتش حب است. حب به خدا در همه نظام هستی ریخته شده است. این نکتهای است که همه برهان فلسفی بر آن ریخته شده است. این حب همه را بهم وصل کرده است. بعضیها این عشق را خوب میبینند مثل امیرالمؤمنین و لذا پیامبر اکرم (ص) میفرماید: علی غرق در ذات خداست. یعنی غیر خدا را نمیبیند. این همان عشق و حب به خداست و انسان رنگ خدایی پیدا میکند.
حدیثی در رابطه با نماز شب است که از حضرت صادق (ع) میپرسند چطور کسی که نماز شب میخواند چهرهاش نورانی میشود و مردم دوستش دارند. حضرت میفرمایند: کسی که در دل شب نماز شب میخواند در دل شب با خدا خلوت میکند لذا حب خدا در دل اوست لذا نور حق در او جلوه میکند. لذا محبوبیت خدا هم به او منتقل میشود. مثل خـورشید که آفـتاب در اتاق میتابد یا اینکه قطرات باران از ابر میبارد کسی که خدا محبوب اوست و جز به خدا حب به چیزی ندارد این محبوبیت خدا در او میریزد لذا محبوب بقیه مردم میشود. اصل حب از خداست. آن وقت کسی که فاطمه را دوست دارد در زیارت حضرت فاطمه (س) است که «انّ سرّک فقد سرّ الله انّ سرّک فقد سرّ رسول الله» «کسی که تو را خوشحال کند خدا را خوشحال کرده و کسی که تو را خوشحال کند پیامبر را خوشحال کرده است».
سرّش همین است که همه خیر و حق و زیباییها در یک مسیر قرار دارند و آن حب به خداست. این حب به خداست که همه آفرینش را منسجم و هماهنگ کرده است. همه با هم حرکت میکنند.
روایتی هست که پیغمبر (ص) میفرماید: زمین مَهر توست. و در جای دیگر میفرماید: این آبها مَهر توست. یعنی چه؟ یعنی همه عالم برای توست. آفرینش برای توست. تو هستی کـه موجب میشوی حسن و حسین بیایند و در آخر حدیث هم میآید المهدی من ولدک یعنی مهدی فرزند توست. پس همه اینها از توست. وقتی اینها از توست خلقت و آفرینش برای حب به خدا و کمال انسان است. این کمال هم در راستای حب به خداست. حب به خدا به انسان کمال میدهد فاطمه سمبل این حب است اگر فاطمه نبود اولیاء و ائمه اطهار نبودندپس عبارت آب مهر توست یعنی اگر تو نبودی آب نبود. آب نیاز بشر است وقتی انسانهای کامل نباشند وجود آب لغو است. زمین مهر توست. یعنی اگر تو نبودی زمین هم نبود. نکته لطیف کلمه مهر این است که خدا این زمین و آب را مهر تو قرار داد نمیگویند خدا این آب و زمین را برای تو قرار داد یعنی ربطش را به امیرالمؤمنین میدهد. انسان هر چیزی را دوست داشته باشد با همان محشور میشود حتی اگر سنگ هم دوست داشته باشد چون نظام هستی بر این است که انسان کشش داشته باشد به قول مولای رومی که میگوید
ای علی که جمله عقل و دیدهای شمهای واگو از آنچه دیدهای
چشم تو ادراک غیب آموخته زین سبب چشمان به سویت دوخته
این عشق به حق که داری همه وجودت را گرفته لذا همه انسانها هم به تو متوجه شدهاند.
من در بیروت با مسیحیانی دیدار کردم که در رابطه با اهل بیت کتابی نوشته بودند البته جرج جرداق هم بود ولی آن یکی دیگر از مسیحیان است که راجـع به موسی بن جـعفر نوشته است میگفت: یکی از استادان مسیحی دانشگاه میگفت این چه کتابی است که نوشتهای؟ چقدر تجلیل کردهای؟ من گفتم تو خبر نداری که اینها چه انسانهایی هستند. بعد به او گفتم بعداً به تو کتابی خواهم داد کتابی راجع به حضرت زهرا نوشته بودم آنرا به او دادم گفت اینها عجب انسانهای بزرگی هستند گفتم بله همین است سرّ اینکه اینها اینقدر محبوباند همین است.
پیغمبر وقتی درباره حضرت زهرا صحبت میکند میفرماید قرآن درباره حضرت مریم میگوید «اصطفاکِ علی نساء العالمین»(۵) تو را بر زنان عالم برگزیده ولی حضرت مریم بر زنان عالمیان عصر خودش برگزیده شده است. ولی کسی که بر تمام زنان عالم برتری دارد فاطمه (س) است نه تنها در دنیا بلکه در آخرت هم ایشان سیده نساء اهل بهشت هستند. ایشان در بهشت هم سرآمد زنان هستند. و همه اینها نسبت به حب به خدا است. فاطمه (س) بر همین اساس عشق به خداست که موقف و ایستگاه و تکلیف خود را آن طور انجام میدهد.
ولی امان از وقتی که حب به خدا نباشد و حب به دنیا باشد حب به دنیا همه چیز را عوض میکند. این مطلب را اهل سنت هم نوشتهاند که وقتی عمر در خانه فاطمه آمد و گفت بیایید بیرون، کسانی که در پناه فاطمه باشد گمان می کردند محفوظ اند زیرا پیامبر (ص) فرموده بود که هر کس تو را دوست دارد خدا را دوست دارد و هر کس تو را دشمن داشت خدا را دشمن دارد و لذا همه اینطور فکر میکردند که اگر در خانه فاطمه باشند محفوظ هستند. لذا امیرالمؤمنین هم در پناه فاطمه محفوظ خواهد بود. زبیر هم در خانه فاطمه رفت. عدهای در خانه فاطمه جمع شدند. وقتی عمر آمد و گفت شما بیرون بیایید والا در خانه را آتش میزنم این حرفی است که اهل سنت هم نوشتهاند. فاطمه (س) پشت در آمد در آن زمان در خانه از لیف خرما بود لذا روزنههایی داشت و سرّ اینکه زود آتش میگرفت همین بود … السلام علیک یا فاطمه الزهرا
***بر تمام دشمنان اهل بیت علیه السلام لعنت***
منابع
۱. سوره کوثر.
۲. عیون اخبار الرضا (ع) ، ج۱، ص۵۱؛ مسند زید بن علی، ص ۴۵۹.
۳. علل الشرایع، ج۱، ص ۱۷۹؛ کافی، ج۱، ص ۴۶۰.
۴. بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۱۴.
۵. سوره آل عمران: ۴۲ (و اذ قالت الملائکه یا مریم إن الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین
Cheers!
Thanks